چین درباره اوکراین چه فکری میکند
تاریخ انتشار: ۱۸ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۴۲۲۴۰۳
«مارک لئونارد» نویسنده و یکی از بنیانگذاران و مدیر شورای روابط خارجی اروپا در تحلیلی برای نشریه پالتیکو نوشت: ناظران غربی در این کنفرانس با تعجب و شگفتی مواجه شدند زیرا به ادعای آنها، اوکراین به حاشیه این انجمن رانده شد و تنها افرادی که از بحران این کشور سخن گفتند، اهل روسیه بودند و ظاهرا هیچ اوکراینی دعوت نشده بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با این حال، چنین مسئلهای برای افرادی که «موقعیت در حال تحول چین» را بررسی و مطالعه میکنند، نباید تعجب برانگیز باشد. این ناظران غربی بر این باورند که علاوه بر شرکت در این انجمن، ۱۸ ماه است که طی مصاحبههای متعدد با متفکران، استراتژیستها، مفسرها و اندیشکدههای چینی متوجه شدهاند که چینیها درباره اوکراین بسیار متفاوتتر از غرب فکر میکنند.
نویسنده تحلیل نشریه پلیتیکو میگوید: اول اینکه، جنگ اوکراین برای چین چندان مهم نیست. چین این جنگ را از یک دورنما و جنبه کلی بررسی میکند. این کشور این جنگ را به عنوان جنگی که نظم جهانی را تغییر میدهد، نمیبینید بلکه آن را یک «درگیری نیابتی» میان چین و آمریکا تلقی میکند. اساسا بسیاری معتقدند، آمریکا از این جنگ برای محاصره چین استفاده میکند و همزمان به تحریمهای اعمالشده علیه روسیه از سوی ژاپن و کره جنوبی و اینکه غرب چگونه آنها را مجاب به چنین تصمیماتی کرده، اشاره میکنند.
مورد دوم این است که چین احساس میکند، ایستادن در کنار روسیه منعفت بیشتری برایش دارد تا ضرر. حضور مهمانان روسی در انجمن چینی نامبرده شده تمایل پکن را مبنی بر حمایت از مسکو برجسته میکند و در عین حال نشان میدهد که مسکو، شریک پکن است.
نکته مهم از دیدگاه متفکران چینی این است که جنگ روسیه و اوکراین را با جنگ احتمالی چین و تایوان مقایسه میکنند. به گفته آنها «اوکراین، تایوان نیست» اما محققان این درگیری را از نزدیک رصد میکنند. برخی از اتحاد غرب در اعمال تحریمها علیه روسیه شگفتزده هستند اما میدانند که غرب قادر نیست با یک قدرت هستهای مستقیما مبارزه کند و در مورد چین و تایوان هم این مسئله حائز اهمیت است. به گفته این متفکران چینی، غرب بهجای یک برنامهریزی و مشارکت مستقیم، راهبرد دیگری را اتخاذ خواهد کرد؛ غرب طبق این راهبرد، تایوان را مسلح و از قدرتهای محلی مانند ژاپن حمایت میکند. در پایان، اما برخی چینیها فکر میکنند که وابستگی اقتصادی از چین در مواجه با غرب محافظت نخواهد کرد و پکن باید آماده تحریمها باشد.
بهطور کلی جنگ اوکراین، فرصتی را برای چین فراهم کرده تا بر ضعف غرب متمرکز شود و این کشور را در صحنه جهانی امنتر کند و در عین حال روابطش را با «جهان جنوب» گسترش دهد و تصویری از خود تحت عنوان «منعقد کننده صلح» بر جای بگذارد.
310310
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1799704منبع: خبرآنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۴۲۲۴۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عیار تسلیمناپذیری دربرابر ظلم
درخصوص ماهیت تسلیمناپذیری در برابر دشمنان و نضج یافتن آن در حوزه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، نکاتی وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد:نخست آنکه، پذیرش زور و تسلیم در برابر زیادهخواهیها، ریشه فرهنگی و فکری دارد. سلطهپذیری، در واقع به معنای پذیرش هنجارهای ساختگی و الگووارههای مغایر با فطرت و ارزشهای انسانی توسط افراد و جوامع سلطهگراست. پر واضح است که سازش و کرنش در برابر بیگانه، بهنوعی که استقلال فکری و فرهنگی را از بین ببرد، ارمغانی جز بیهویتی و نابودی ساختارهای فرهنگی جوامع در پی نخواهد داشت. در نقطه مقابل، تسلیمناپذیری در برابر زیادهخواهیها و متعاقبا ایستادگی و مقاومت افراد و جوامع در برابر فشار بیگانگان، هویتآفرین بوده و نشان از پایبندی به ارزشهای فطری و آموزههای معنوی و دینی دارد. انسانها و جوامع موحد، قدرت را منحصر در ذات باریتعالی میدانند، از این رو مقهور قدرتهای ساختگی نشده و آن را مغایر با آزادی خدادادی خود قلمداد میکنند. از آنجا که فرهنگ، نقش زیربنایی در جوامع گوناگون دارد، بیگانگی از فرهنگ خودی، به مراتب نسبت به از خودبیگانگی اجتماعی(که توسط هگل و دیگران مطرح شده)آثار و تبعات سوء بیشتری دارد و منتج به سرکوب ارزشها و هنجارها و تبدیل آنها به ضد ارزش میشود و زمینه پذیرش فشار و زور را فراهم میسازد. نکته دوم، مربوط به نگاه امامین انقلاب به آسیب از خودبیگانگی و تأثیر سوء آن بر عزت و استقلال کشور است. حضرت امام خمینی(ره)، ریشههای آسیب به استقلال را،فکری - فرهنگی دانسته ووابستگی درونی و ذهنی به دشمنان را منشأ سایر وابستگیهای تحقیرآمیز قلمداد میفرمایند. در نگاه کلان رهبرمعظم انقلاب اسلامی نیزبزرگترین فاجعه برای ملت ما،وابستگی فکری به دشمنان و غافل ماندن از ارزشهای درونزای ملت ایران است.
معظم له در اولین روز از سال۱۳۹۳ و درحرم مطهر حضرت امام رضا(علیه السلام) روی همین مسأله، تاکید ویژهای فرمودند: « نادیده گرفتن خطوط انقلاب اسلامی و هویت اصلی ملت ایران، تحقیر اخلاق ایرانی و فرهنگ اسلامی و مقایسهای احساسی و توام با لاابالیگری، زمینه سست شدن عزم راسخ ملی و توسعه بیماری سرطانی تردید را در میان مردم به وجود خواهد آورد.» قاعده قرآنی محکم و مبنایی نفیسبیل، ناظر بر آن است که خداوند متعال راهی برای تسلط کفار بر مسلمین قرار نداده و وابستگی انسانها به کفار، معلول نادیده گرفتن ارزشهای ذاتی و انسانی و حرکت در مسیری غیرخداپسندانه است. نکته سوم، معطوف به رصد و تحلیل ابزارهای نوین دشمن (خصوصا در پیچ تاریخی کنونی) در راستای تحقیر و تسلیم ملتهای مسلمان و محو مولفههای استقلال و عزت از حیات آنهاست. دشمن در این مسیر، مصادیق سلطهپذیری و سازش جوامع اسلامی را در بستههای تزیین شده ارائه کرده و تمرکززدایی از ذات و ماهیت این بستههای ضدفرهنگی را در دستور کار خود قرار داده است. درمقابل، نقطه قوت گفتمان انقلاب اسلامی، قدرت اقناع و تبیینگری آن درمواجهه تمامعیار با دشمن درعرصه جهاد تبیین است. تکیه برکنشگری فرهنگی در مقابل نگاه واکنشی و انفعالی وبازخوانی دقیق مولفههای تسلیمناپذیری واستقلالطلبی درتمدن اسلامی- ایرانی، چارچوب و پیششرط اصلی تحقق قدرت واستقلال همهجانبه ما ومتعاقبا، ناکامی وشکست نهایی دشمنان خواهد بود.